مهدیه احمدی از خودش می گوید!

صدای آداشنویسنده: صدای آداش
بازدید: 726 بازدید
مهدیه احمدی در نمایشگاه تهران 1402

مهدیه احمدی نویسنده ی کتاب عاشقانه ی هورزاد اینجا از خودش گفت. در مصاحبه ای که می خوانید، از او در مورد خودش، بیوگرافی اش، چطور نوشتنش و ارتباطی که با آداش داشت پرسیدیم:

از خود نویسنده (مهدیه احمدی)

بانو مهدیه احمدی، یک بیوگرافی از خودتون به ما می گین؟

مهدیه احمدی هستم متولد آذر ماه سال 1371 و لیسانس حسابداری و مشغول به کار در حیطه حسابداری. یه ختر خوشگلم دارم که ارزنده ترین هدیه خدا به من هست. اول نویسندگی به صورت مجازی توی یه گروه با دوستانم می نوشتم تا ینکه با انجمن یک رمان آشنا شدم و استارت اولین رمانم رو اونجا زدم و از مجازی نویسی خیلی راضی هستم و همچنان ادامه میدم.

از چند سالگی نوشتن رو شروع کردین؟

به گفته دو تا مادربزرگم از تقریبا از پنج سالگی قصه های تخیلی براشون تعریف می کردم حتی برای خواهرم موقع خواب قصه از تخیلات ذهنم تعریف می کردم. خلاصه کنم توی مدرسه هم چند بار انشایی ک نوشتم تو منطقه و استان رتبه آوردم. اما نوشتن داستان رو به صورت حرفه ای از هجده سالگی شروع کردم و بیست سالگی به صورت مجازی اولین رمانم رو به اشتراک گذاشتم.

آیا از کودکی هم عاشق دنیای کتاب بودین؟

باید بگم کتاب توی خانه ما از اول هم طرفدار داشت من و خواهرم همیشه برای خرید کتاب جدید و خوندنش حسابی ذوق داشتیم و همیشه عاشق خوندن کتاب بودم و خودمو یا دوست شخصیت کتاب می کردم یا خودم رو جای شخصیت کتاب جا می زدم و بازی میکردم.

به وقت نوشتن…

چطور ایده به ذهنتون میاد؟

ایده  ها شده توی خواب به ذهنم می رسه. یا وقتی یه اتفاقی میفته گاهی با دیدن یک فرد یا یک عکس العمل ایده از هر طریقی ذهنم رو درگیر خودش می کنه و اگر قرار باشه نوشته بشه انقدر توی ذهنم قوی میشه و خودش رو بولد میکنه تا بهش شاخ و برگ بدم و تبدیلش کنم به رمان. بیشتر ایده هام از جامعه و افرادی که می بینم تبدیل به رمان میشه.

چه اوقاتی از شبانه روز می نویسید؟

من هر تایمی که حس میکنم شخصیت قصه حرفی برای گفتن داره شروع می کنم به نوشتن برای نوشتن رمان، این من نیستم که تایم تعیین میکنم شخصیت های قصه هستن که برای جلو بردن قصه من رو وادار به نوشتن می کنن. البته باید بگم مدتی هست مشغول باشم و تایم کافی ندشته باشم پیش اومده حقشون رو پایمال کردم و از نوشتن صرفه نظر کردم. اما در کل تایم خاصی ندارم هر زمان که بتونم شروع به نوشتن می کنم.

چند مدت قبل از نوشتن هر کتاب تحقیق میکنید؟

از زمانی که ایده قصه رو می نویسم. هر جایی از قصه که نیاز داره به تحقیق قبل از نوشتن شروع به تحقیق می کنم.تا زمانی که اطلاعاتم به حدی نباشه که بتونم به خواننده منتقل کنم دست به قلم نمیشم.

عجیب ترین چیزی که تا به حال برای نوشتن سرچ کردین، چی بوده و برای چه کتابی؟ (سوال خود صدای آداش بود)

من یک رمان مجازی نوشتم به نام عروس شیطان که عجیب ترین سرچ هایی که داشتم در رابطه با شیطان و اجنه بود برای این کتاب بود که می تونم چهره شیطان و حرکات اجنه رو براتون مثال بزنم.

اولین مشوق شما برای نوشتن کی بود؟

باید پدرم رو به عنوان اولین مشوقم بهتون معرفی کنم که حتی توی خلق خیلی از صحنه رمانام بهم کمک می کنه و همیشه برای تحقیق همراهم هست. علاوه بر پدرم مادرم چون خیلی اهل کتاب خوندن هست مثل یک منتقد همیشه همراه کنارمه هر جای رمان که به نظرش غیر منطقی باشه بهم گوشزد میکنه. و از وجودشون همیشه شاکر خدا هستم.

تا به حال با کارتون گریه کردین یا شاد شدین؟

بله خیلی پیش اومده که برای اتفاقی که توی رمان افتاده اشک ریختم و یا حتی شادی قسمتی از رمان لبخند به لبم آورده

ترجیح میدین رئال بنویسید یا زاییده های ذهن خودتون رو؟

الویت اصلیم برای خلق اثر رئال هست. اما همیشه بعد از خلق چند رمان رئال یک داستان تخیلی هم می نویسم که حجم تخیلات ذهنم روی کاغذ آورده بشه و روی منطق رمانی که پایه و اساسش رئال هست تاثیری نذاره.

قانون خاصی دارید که هر روز بنویسید یا هر وقت که تونستین می نویسین؟

مدتی قبل بله هر شب می نوشتم اما به خاطر مشغولیتی که مدتی هست درگیرش شدم هر زمانی که وقت کنم می نویسم.

چقدر ویژگی های خودتون رو وارد شخصیت های داستان میکنین؟

قطعا خواه ناخواه وقتی رمانی خلق می کنیم مخصوصا یکی دو اثر اول شخصیت نویسنده بیشتر توی رمان ملموسه اما توی همه رمان هایی که خلق می کنیم چون با سلیقه و عقاید نویسنده خلق میشه یه قسمت هایی از رمان ویژگی هایی از نویسنده رو پیدا کرد. حتی اگر نویسنده در تلاش باشه که تاثیر گذاشتنش روی اثر روکم کنه باز هم برخی مواقع موفق نیست.

حرف های کلی مهدیه احمدی

و یک سری سوالات که نمی توانستم آن را در دسته بندی خاصی جای دهم. صحبت های نویسنده ی هورزاد درباره ی بازار نویسندگی و برنامه های خودش برای آینده را در این قسمت می خوانیم.

بازار نویسندگی رو در ایران چطور می بینین؟

بازار نویسندگی توی ایران به نظر من هنوز نمیشه گفت خیلی راضی کننده هست . از دید من هنوز جایگاه نویسندگی توی جامعه ما جا نیفتاده و مردم نمی دونن اگر نویسنده نباشه کتابی نیست اگر کتابی نباشه هیچ تجربه ای از نیاکان ما وجود نداره تا به نسل بعد منتقل بشه. تمام تجربه ها نیاز داره بازگو بشه اکثر اوقات تجربه های فردی توی دل یک قصه نهفته شده که باعث میشه با خوندن کتاب به اون تجربه دست پیدا کرد.

به نظرتون پنج سال دیگه مهدیه احمدی کجا وایستاده؟

اگر خدا بخواد و برنامه هام طی چیزی که مد نظر دارم جلو بره حداقل دو تا یا سه تا رمان دیگه برای چاپ داشته باشم و تلاش می کنم با هر رمان چیزی برای گفتن داشته باشم نه صرفا کتاب بنویسم که خواننده فقط اوقاتش رو باهاش بگذرونه

حرف یا پیشنهادی برای کسایی که در ابتدای این راه هستن؟

برای نوشتن و نویسنده شدن به نظر من استعداد هر چقدر هم کم باید وجود داشته باشه و بعد از این مورد مطالعه هست که باعث قوی شدن قلم نویسنده میشه. از نوقلمای عزیز خواهش می کنم قبل از نشر دادن اثر خودشون کمی در رابطه با اصول نوشتن مطالعه کنند. چون خلق اثر فقط نیازمند ایده نیست مهمترین اصل نوشتن یک اثر اول باید اصول نگارش رو بلد باشید تا اثرتون مورد پسند خواننده باشه که انتخابش کنه برای خواندن.

آداش از خودش پرسید…

همیشه در قسمتی از مصاحبه از نویسنده در مورد خودمان می پرسیم. اینکه چطور با ما آشنا شده اند. چه پیشنهادی دارند و سوال آخر و مهم برای ما. اینکه: آداش یعنی؟

چی شد که با آداش آشنا شدین؟

بعد از حدود هفت سال که مجازی فعالیت می کردم عزمم رو جزم کردم برای چاپ اثر که معاونت سایت یک رمان پریسا جان آداش رو بهم معرفی کردن که رمانم رو برای بررسی بفرستم. و استارت آشنایی من با نشر آداش از همین جا شروع شد.

اگه بخوایین یه جمله، پیشنهاد، یا اصلا هر حرفی به آداش بزنین اون چیه؟

بدون حرف اضافه باید بگم آشنایی من با نشر آداش و خانم عبدی عزیز یک اتفاق عالی بود به قولی باید بگم تولد دوباره من زمانی رقم خورد که بهم خبر دادن هورزاد ازآداش تاییدیه گرفته و عضوی از خانواده آداش شدم. ممنون که هستید و باعث شدین بفهمم می تونم بنویسم.

و سوال آخر: به نظر شما آداش یعنی…؟

آداش یعنی همراه یعنی حمایت کننده یعنی وقتی به جایی میرسی که راهت اشتباه بوده ادامه ندی بهت نشون بده هنوز باید بری باید حرکت کنی چون برای رسیدن به قله راهی نمونده.

با تشکر از وقتی که گذاشتین!

نظرتون رو در مورد این مصاحبه برای ما بنویسید.

 

خرید کتاب: برای خرید کتاب هورزاد اینجا کلیک کنید: لینک.

دسته بندی وبلاگ
اشتراک گذاری
صدای آداش، یعنی هرکی که از آداش میگه و با کتاب خوندن حال خوبش رو پیدا می کنه.من اینجا برای شما از کتابامون میگم و خوشحال میشم شما هم نظرتون رو با من به اشتراک بذارید!
مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اینستاگرام ما را دنبال کنید
سبد خرید

سبد خرید شما خالی است.

ورود به سایت