شکوفه زماندار (فریبا) از خودش می گوید!

صدای آداشنویسنده: صدای آداش
بازدید: 734 بازدید
عکس جلد کتاب تسلیم عشق

شکوفه زماندار (فریبا) نویسنده ی کتاب “تسلیم عشق” نشر آداش است. در اینجا معرفی این نویسنده را از زبان خودش می خوانیم:

تشویق های نوشتن شکوفه زماندار (فریبا)

از زمانیکه دانش اموز بودم با نوشتن انشا مورد توجه دبیران و همکلاسی هایم بودم. بطوریکه تا دبیر وارد کلاس می شد. بچه های کلاس با شوق و ذوق رو به دبیرمان می گفتند اجازه بدید اول از همه زماندار انشایش را بخواند‌. در آخر وقت کلاسمان، دبیر انشاهایم را با خودش میبرد. و به من گفت:

— انشاهایت ارزش چندبار خواندن را دارد.

همین علاقه به نگارش و تشویق دبیرم، باعث شد تا من به نوشتن روی بیاورم.

ازدواج و وقفه در نوشتن

ازدواج زود هنگام من در سن چهارده سالگی باعث شد تا یک وقفه طولانی بین من و درسهایم بیفتد. اما گاهگداری با دلنوشته هایم سرم گرم بود. و اینچنین من همراه با پسر و دخترم بزرگ شدم. و آنها را که به دانشگاه فرستادم فرصتی دست داد. تا من هم بتوانم ادامه تحصیل بدهم.

شروع نوشتن شکوفه زماندار (فریبا)

تصمیم جدی گرفتم تا نوشتنم را توسعه بدهم. و چون به خواندن رمان و داستان علاقه داشتم. باخودم فکر کردم قادر به نوشتن داستان طولانی هستم. در زمستان هزار سیصد و هشتاد و یک همان سال اولین رمان را به نام “جشن دلتنگی” نوشتم و در سال هزار و سیصد و هشتاد و سه با هزار و پانصد نسخه به چاپ‌ رسید.

رمان دوم شکوفه زماندار (فریبا)

در رمان اول از تجربیات شخصی خودم کمک گرفتم و رمان را بر مبنای واقعیت نگاشتم. رمان دوم نیز با عنوان “همسفر همیشه غائب” را در سال هشتاد و چهار شروع کردم. که در سال هشتادو هفت پس از چندین ماه معطلی در وزارت ارشاد، به چاپ رسید. و ناگفته نماند که به چندین مورد حذف برخورد کرد و متآسفانه بنده مجبور به‌سانسور کردن بعضی مطالب آن شدم. و بدین ترتیب رمان دوم نیز در اردیبهشت ماه سال هزار و سیصد و هشتاد و هفت با هزار و پانصد نسخه به چاپ رسید.

مصاحبه با رادیو

در تابستان سال هشتاد و هفت یک مصاحبه رادیویی با شبکه جوان داشتم و در آن زمان آن مصاحبه یکی از بهترین خاطرات مرا همراه با چاپ کتاب هایم برایم رقم زد.

کتاب تسلیم عشق

سپس رمان تسلیم عشق را پس از ده سال وقفه نگاشتم. و قبل از شروع آن، سه سال در کلاسهای داستان کوتاه نویسی و رمان شرکت کردم. رمان تسلیم‌عشق حدود دو سالی طول کشید تا به اتمام برسد. و میتوان گفت کاری متفاوت با دو رمان قبلی است. و این داستان هم تقریبا بر مبنای واقعیت نوشته شده است.

خلاصه کتاب تسلیم عشق

ماهرخ زنی از تبار ترکمن صحراست که در سن جوانی با خطایی که از او سر میزند از شهر و خانواده رانده میشود. مردی به نام شریف به کمکش میاید و اورا با خود می برد. این داستان در اصل بصورت موازی پیش میرود. و همزمان با اتفاقاتی که در تهران برای مهتاب میفتد. در سویی دیگر در ماکو بر ماهرخ میگذرد. این دو خواهر سالها از هم دور هستند. و حتی از زنده بودن یکدیگر بیخبرند.

تحقیقات مربوط به تسلیم عشق

من با دو نفر از کسانیکه اهل آذربایجان و ترکمن بودند صحبت ها و تحقیقاتی انجام دادم و حتی برای وصف شهر ماکو به آنجا سفری کوتاه داشتم. انگیزه نوشتن این رمان به سبک و سیاق محلی اثبات عشق و وفاداری در بین مردمان ترک زبان بود و اینکه خواننده ی داستان، با سبک زندگی و عشق و نفرت این مردم توامان آشنا شود و بس.

خرید کتاب: برای خرید کتاب تسلیم عشق اینجا کلیک کنید: لینک.

امیدوارم از آشنایی با رزومه و بیوگرافی شکوفه زماندار (فریبا) لذت برده باشید!

-/ مصاحبه کننده و ویرایشگر متن: صدای آداش.

دسته بندی وبلاگ
اشتراک گذاری
صدای آداش، یعنی هرکی که از آداش میگه و با کتاب خوندن حال خوبش رو پیدا می کنه.من اینجا برای شما از کتابامون میگم و خوشحال میشم شما هم نظرتون رو با من به اشتراک بذارید!
مطالب مرتبط

یک پاسخ به “شکوفه زماندار (فریبا) از خودش می گوید!”

  1. خاله عزیزم (شکوفه زماندار) موفقیت روز افزون ت را از خدا خواهانم.کتابها و نوشته هایت عالی و بی نقص

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اینستاگرام ما را دنبال کنید
سبد خرید

سبد خرید شما خالی است.

ورود به سایت