نت آب – پرسش و پاسخی با شقایق آرزه در مورد کتاب نت آب

صدای آداشنویسنده: صدای آداش
بازدید: 722 بازدید
جلد کتاب نت آب

نت آب کتابی هست که ضمن درگیری یک خانواده با اعتیاد، به اتفاقات دیگری هم می پردازد. مثلا مسائل امنیتی یا عشق و اتفاقاتی که به همراه دارد. با شقایق آرزه در مورد نت آب صحبت کردیم و شما را به خواندن آنچه که رخ داد دعوت می کنم:

چرا این داستان اصلا؟

با چه ایده ای این داستان رو استارت زدین؟

شاید عجیب باشه اما محور ایده ی اولیه این داستان اعتیاد و درگیری های خانوادگیش بود اما بعدها اونقدر بسط پیدا کرد که این موضوع در پیرنگ نهایی به یک شاخه فرعی تبدیل شد.

چرا حس کردین این ایده می تونه قشنگ باشه؟

فکر میکنم یه قانون ناگفته ای در ذهن نویسنده ها وجود داره که اگر ایده ای قابل توجه نباشه من رو درگیر خودش نمیکنه. پس اگر به سراغت اومد بی چون و چرا باید به سراغش بری. اینه که من به خوب یا بد بودنشون فکر نمیکنم وقتی بین کلی ایده ی روزمره یکی پر رنگ میشن ناخودآگاه بهش اعتقاد پیدا میکنم. و اینکه اون چقدر درسته به درونیات و زیست من برمیگرده چون ذهنیات من از من جدا نیستند.

شخصیت های داستان

آیا شخصیت ها واقعی هستن؟

درباره این سوال من همیشه دچار ابهامم. که چرا سوال میشه در این باره. چون اگر داستانی با الهام از یک شخصیت خاص نوشته بشه حتما اعلام میشه و در غیر اینطورت من وقتی در جواب این سوال بگم نه حالم بد میشه چون این کاراکترها تخیلی نیستن. برداشت آزادی از انسان های پیرامون و محیط و جامعه ی من هستن. پس شاید بهتر باشه اینطور بگم؛ ما به ازای عینی بیرونی ندارند اما به نوعی برداشت آزادی از واقعیت هستند.

(اینجا فکر کنم باید من منظور سوالم رو بیان کنم. مسلما شخصیت های داستان های غیرتخیلی را می توان در دنیای بیرون، جایی پیدا کرد اما واقعی بودن شخصیت ها منظور از یک شخصیت خاص هست!)

خودتون بیشتر در کدوم شخصیت ظاهر شدین؟

من به شکل نسبتا متوازنی بین کاراکترها تقسیم شدم! یعنی از هر ویژگی به یک کاراکتر دادم اما نمیتونم بگم یکی از کاراکترهای این داستان به من خیلی نزدیک هست.

روزهای نوشتن

شده با یک قسمت از کتاب گریه کنین؟ اگر میشه سربسته بگین کجاش؟

زیاد میخندم و گریه میکنم با موقعیت ها و کاراکتر ها. ولی درباره این داستان من با خواهری که برادرش رو به نابودیه اشک ریختم.

حتما در هر رمان قراره شخصیت اصلی سختی هایی بکشه، این رمان هم همین طور، جایی دلتون برای شخصیت اصلی سوخته؟

وقتی براش یا بهتر بگم باهاش اشک بریزم پس دلم هم میسوزه. شاید از بیرون کمی عجیب باشه اما برای نویسنده کاراکترهای خلق شده هویت دارند. هیچوقت نمیگه اینکه داستانه واقعی نیست این منم که دارم این اتفاق رو خلق میکنم و حقیقت نداره. اون کاراکتر حقیقت داره چون برداشتی از واقعیته پس باهاش همراه میشه و همدردی میکنه. که اگر نویسنده روایتش رو باور نکنه مخاطب چطور میخاود باورش کنه؟

این رمان بیشتر روزها نوشته شده یا شب ها؟

این رمان چند سال قبل نوشته شده و اخیرا بازنویسی شده اینه که آمار دقیقی ندارم! ولی معمولا شبها بیشتر می‌نویسم.

موقع نگارش این رمان چه آهنگهایی رو بیشتر گوش دادین؟ و با چه چیزی خودتون رو در فضاش غرق میکردین؟

همزمان با موسیقی نمینویسم چون تمرکزم پایین میاد. مگر اینکه نگارش یک صحنه از لحاظ احساسی برام خیلی سخت باشه. توی این رمان هم یکی دو بار بیشتر اینکار رو نکردم و چون مربوط به مدتها پیشه قطعه رو به خاطر ندارم.

اگر خواننده بخواد رمان شما رو بخونه، به نظرتون چه محیطی می تونه بیشترین ارتباط رو با کتاب بگیره؟

اگر لب دریا باشه که فوق العاده خواهد بود! ولی در کل داستان باید در خلوت و با تمرکز خونده بشه.

(از خودتون با کتاب نت آب، لب ساحل عکس بگیرید و برای ما بفرستید!)

از خود کتاب نت آب…

برای نوشتن این رمان کجاها برای تحقیق رفتین؟

محلات قدیمی و فقیر نشین( اصطلاحا پشت قواره) رو سرک کشیدم، به افراد مبتلا به اعتیاد توجه کردم، درباره اعتیاد درباره مسائل امنیتی و… هم تحقیق و مطالعه کردم.

نگارش این کتاب چقدر طول کشید؟

موقع نگارشش یک سال و سه ماه و موقع ویرایش و باز نویسی هم حدود شش ماه.

این رمان برای چه سن و سالی مناسبه؟

ممنوعیت خاصی نداره اما فکر میکنم برای بالای 13 سال مناسب تره.

پیامی که این رمان قراره مخابره بکنه چیه؟

اول امید به زندگی و از جا بلند شدن بعد از شکست و بعد ارزش دادن به منطق و مدیریت احساسات بدون پشتوانه.

قهرمان داستان رو دوست دارین یا ضدقهرمانش رو؟

منطقا ضد قهرمان رو نمیشه دوست داشت و سوال تضاد ماهوی داره. اگر کاراکتری رو دوست داشته باشید برای شما تبدیل به قهرمان خواهد شد.

( اینجا هم حس می کنم باید یک مقدار توضیح بدم: چرا گاهی اوقات نویسنده ضدقهرمان رو دوست داره. چون هیچ ضدقهرمانی بی دلیل اینطور بَد نشده و همیشه دلیلی داشته و همون دلیل شاید دوست داشتنیش می کنه!)

تشکر از خانم آرزه بابت زمانی که در اختیار ما قرار داد.

خرید کتاب: برای خرید کتاب نت آب، اینجا کلیک کنید: لینک.

دسته بندی وبلاگ
اشتراک گذاری
صدای آداش، یعنی هرکی که از آداش میگه و با کتاب خوندن حال خوبش رو پیدا می کنه.من اینجا برای شما از کتابامون میگم و خوشحال میشم شما هم نظرتون رو با من به اشتراک بذارید!
مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

اینستاگرام ما را دنبال کنید
سبد خرید

سبد خرید شما خالی است.

ورود به سایت