خلاصه کتاب
رستاخیز من مریم را با تعداد صفحاتش قضاوت نکنید. عمق و حتی وسعت این داستان خیلی بیشتر از این حرفهاست. از آن کتابهاست که تا نخوانی نمیتوانی متوجه منظورش بشوی. با من همراه باشید تا کمی بیشتر داستان عمیق رستاخیز من مریم را بشناسیم:
خلاصه رستاخیر من مریم
کیارش تک پسر کاسب و معتمد محله پس از اتمام سربازی به خانه برمیگردد.خانه شلوغ از زنهای محله برای نذری پزی مامان قدسی است. کیارش میان این شلوغی مریم را میبیند و دل می بازد. عشقی دیوانهوار رخ میدهد. ولی کیارش نمیداند مریم همسر دشمن دیرینه اوست و مادر پسرش. و گذشته ای مسکوت و پر از سوال که او واقعا کیست؟
چند جمله از رستاخیز من مریم
حال آدمی را داشتم که مرده و فشار قبر هزاران نفر را بهش دادهاند. شوتش کردهاند وسط زمین و بهاو گفتهاند مجبوری نفس بکشی و زندگی کنی. آنقدر کوفته بودم و خسته که نا برای نفس کشیدن هم نمانده بود.یک گوش مفت و زبان لال می خواستم که توی صورتش هی پشت سرهم بگویم:خسته ام.
او هیچ نگوید و از جایش جنب نخورد و من آنقدر بگویم تا خالی شوم.
نگاهم و میل به تو خیره شدن را پشت بلندترین دیوار آدمیت پنهان کردم. خدا می داند، نه پشت دیوار دین قایم شدم و نه ستون شرع. آدمیت یقه ام را گرفت.جلو رفتم و دست برای گرفتن پسرت دراز کردم.
زمزمه کردم :اسمش چیه؟
با صدای لرزانت نام علی را زمزمه کردی و به طاق آسمان زدی مریم. بغض توی گلویم گیر کرد.زمزمه کردم: یا علی!
نگاهش به شمعدانی های کنار خانهٔ او افتاد. لبخند بر لبش نشست. شمعدانی ها را دوست داشت. مخصوصا آن شمعدانی گل قرمز را. از همان فاصله گرمش می کرد.
زمزمه کرد:مریم گل قرمزی خودم!
سلامت و صحت فیزیکی کتاب
موقع خرید کتاب رستاخیز من مریم، سلامت و ماندگاری کتاب خیلی مهمه. میتونم با افتخار بگم، نشر ما همیشه بهترین کاغذها و جلدها رو برای تولید کتاب انتخاب میکنه و با بهترین کیفیت چاپ، این کتابها رو به این دنیا میاره. چیزی که برای مهمه اینه که کاغذ تا جای ممکن ضخیم باشه که زود پاره نشه، به علاوه خیلی هم سنگین نباشه که مچ دستتون رو اذیت کنه.
موقع ارسال هم ما بازهم بهترین نوع بسته بندی ضدآب رو برای شما انتخاب میکنیم که به هیچ وجه نگران کتابتون نشین.
–/نویسنده: صدای آداش.
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.