خلاصه کتاب
خلاصه ی کتاب
شخص مرموزی در زندگی آساره وجود دارد که او را از اتفاقی که در گذشته افتاده می ترساند مهر عشقی را به پیشانی آساره زدهاند که برایش بدنامی به بار آورده است. او برای کار به منزل دکتر نبوی میرود که او هم درگیر گذشته مرموز با ماه پری خانم است. دختر آقامحمدخان دردانه تاجر فرشی از محله امیرقیز در تبریز. اتفاقی ساده بین این دو فاجعه می شود که آساره را بار دیگر سر زبانها میاندازد. تماسهای شخص مرموز دوباره شروع می شود. او دختر یکی از بزرگان بختیاری در اندیکا است و از ترس آبرو و نام پدر مجبور است سکوت کند.
***این داستان واقعی است!
چرا خرید آساره ی صبح؟
همیشه قبل از خرید هر چیزی، این سوال در ذهن مخاطب رخ میدهد که چرا؟ چرا باید در این روزها، اینقدر پول برای خریدش خرج کنم؟ کتاب هم از این داستان مجزا نیست. با ما همراه باشید تا جواب سوالتان را بدهیم:
آساره ی صبح و زندگی
برخی کتاب ها را که می خونیم، نمیشه توی زندگی ازشون استفاده ی زیادی کرد. یه سری ها صرفا برای تفریح هستن. اما یه سری از کتاب ها رو باید برای عبرت خوند. آساره از اون دسته کتاب های خیلی قشنگه که هم سرگرمتون میکنه. هم همزمان چندین اتفاق رو به نمایش می گذاره.
اتفاقات بزرگی که شروعش تنها با یه جرقه ی کوچیک بوده. شاید گاهی اخم کردن گاه و بی گاه و زخم زبان های یک مادر به یکی از فرزندانش، اینقدر عصبانیش بکنه، که بخواد دست به هرکاری بزنه.
تو آساره یه بار دیگه یاد میگیریم، حواسمون به تک تک حرکاتمون باشه. یادمون باشه امروز اگه یه کاری کردیم، بچه هامون باید توی نتیجه ی کارامون زندگی کنن. حالا چه کار خوب باشه، چه بد.
تو کتاب آساره از خیلی چیزا می خونیم، انقدر که نمیشه گفت، شخصیت ها کم نیستن، داستان ها هم اصلا کم نیستن. شخصیت بی دلیلی وجود نداره. حتی یه جمله هم نیست که شما حذفش کنی و داستان کامل بمونه.
لب مطلبه!
قدرت و سطح نوشته ی کتاب آساره ی صبح
کتاب آساره ی صبح، مفتخره که هیچ غلط ویراستاری ای نداره.
بعضی رمان ها متن هستن، شبیه یه انشای طولانی. یاد یادآور یک فیلم تکراری. این کتاب متن نیست. انشا نیست. تکراری از یک فیلم مشهور نیست. آساره شاید شعر نو باشه. شاید دسته ای از آرایه های ادبی باشه. و تمام داستانش، در قلب واقعیت رخ میده.
خانم آساره واقعا هست و شاید یه روزی این متن رو بخونه.
پس ابدا با یه کتاب معمولی که هرکی بتونه بنویسه، طرف نیستین.
کتابی برای یادگیری نویسندگی
نویسنده باید برای هرخطی که می نویسه سه خط بخونه.
آساره در چند مورد انقدر پررنگ هست قوتش که باید اینجا بنویسم:
- چیدمان زیرکانه
- وجود چند راوی
- تسلط نویسنده به مکان ها
- تسلط نویسنده بر شخصیت ها
- بی طرف بودن نویسنده
- تسلط نویسنده بر رسم و رسومات زمانه
خب حالا اون موارد رو این پایین یه کم بیشتر توضیح میدیم:
یکی از ویژگی های در کتاب دیده میشه اینه که صرفا یه داستان رو از سر تا ته نگفته. اصلا نمیشه این کتاب رو اینطوری گفت.
چیدمان هوشمندانه
میشه گفت چیدمان اجزای داستان، بسیار جالب و زیرکانه ست. شما همیشه از دید یه شخص داستان رو نمی بینید و در عین حال از عوض شدن راوی دچار سردرگمی نمیشین. همین مسئله میتونه نوشته های شما رو زیباتر کنه و از یک نواختی دربیاره. به علاوه دید بهتری به خواننده ی شما میده.
وجود چند راوی
وقتی از دید یه راوی نوشته ای رو بنویسید، خواننده میشه در اصل همون راوی، نه بیشتر میبینه و بیشتر لمس میکنه. شاید یک طورهایی یک طرفه هم به قاضی بره. کسی چه میدونه، یه شخصیت از یه دید دیگه، چقدر میتونه مثبت یا منفی باشه؟
تسلط بر مکان های وقوع داستان
از بحث راوی ها بگذریم، بانو لیلا عبدی توی این کتاب، خیلی تحقیق کرده، همه ی مکان ها رو انگار دیده، انگار می دونسته که ریز به ریز هرجا چطوریه. باید کتاب رو بخونین تا بدونین موقع تحقیق حواستون به چه چیزهایی باشه. کجا رو نگاه کنین، کجا رو نه. گاهی نیازه کل دکوراسیون یه فضا رو نادیده بگیرین و فقط یه صندلی رو توصیف کنین، گاهی یه گلدون و… . اینکه هرآن چی باید توصیف بشه رو میتونین توی کتاب پیدا کنین.
تسلط بر شخصیت ها
نکته ی بعدی تسلط فوق العاده ی بانو لیلا عبدی روی شخصیت هاست. یه طوری که انگار خودش این شخصیت ها رو ساخته و پرداخته. خب تا حدودی هم اینطوری هست، اما این یک رمان واقعیه. نویسنده هایی که دوست دارن توی سبک رئال کار کنین، با خوندن چنین رمان هایی میتونن بفهمن، کدوم قسمتِ چه مصاحبه ای رو باید کجابنویسن. و چقدر باید روی نوشته ها ریز بشن.
تسلط بر رسم و رسومات بستر وقوع داستان
هر داستان توی بستر یه محیط شکل میگیره. هر محیطی آداب و رسومی داره. کلماتی داره. لهجه ای داره. بایدها و نبایدهایی داره. نویسنده توی تمام صفحات رمان به لهجه ی آساره و محیطش احترام گذاشت و به درستی هرچه تمام تر اون رو به نمایش گذاشت. به نحوی که حتی بومی های اون منطقه هم، یک ایراد بهش وارد نکردن.
مخلص کلام (به قول بانو لیلا عبدی در کتاب)
این کتاب رو باید خوند، نباید از دستش داد.
چند جمله از کتاب
می گفتند عشق هر دردی را دوا می کند، مبتلا نشده بودند. داشتند لاف می زدند.
مانند یک حادثه عشق پیش می آید، ساخته می شود، گرم می شود، شکوفه می کند و امان از بد آوردن حادثه که یکهو ویران می شود.
من را ببخش آساره که اینقدر دوستت دارم. باید عاشقت باشم. کار دیگری از دستم برنمی آید.
می گفتند عشق هر دردی را دوا می کند، مبتلا نشده بودند. داشتند لاف می زدند.
آدم خودش به خودش زخم بزنه سگش شرف داره به اینکه از پشت به رفیق دشنه بزنه.
از ازل وقت سه چیز مشخص شده. وقت مرگ،تولد و ازدواج. باید منتظر موند که وقت هر کدوم با نوشته ی روی پیشونیت کی برسه. بین هر کدوم یه کارایی باید کنی… حواست باشه تموم نشی و اون کارا ناتموم بمونند.
سلامت و صحت فیزیکی کتاب
موقع خرید کتاب سلامت و ماندگاری کتاب خیلی مهمه. میتونم با افتخار بگم، نشر ما همیشه بهترین کاغذها و جلدها رو برای تولید کتاب انتخاب میکنه و با بهترین کیفیت چاپ، این کتاب ها رو به این دنیا میاره. چیزی که برای مهمه اینه که کاغذ تا جای ممکن ضخیم باشه که زود پاره نشه، به علاوه خیلی هم سنگین نباشه که مچ دستتون رو اذیت کنه.
موقع ارسال هم ما بازهم بهترین نوع بسته بندی ضدآب رو برای شما انتخاب میکنیم که به هیچ وجه نگران کتابتون نشین.
آساره ی صبح یکی از بهترین کتاب های نشر آداش هست که به زودی مقالات زیادی روش کار میشه، منتظر صحبت های زیاد ما درباره اش باشید.
–/نویسنده: صدای آداش.
هنوز بررسیای ثبت نشده است.