اين بود فردا

خلاصه کتاب

در این قسمت میخواهیم به معرفی کتاب این بود فردا بپردازیم. کتاب جزء کتاب های جنایی و رازآلود است و به سختی های زندگی یهودان پس از جنگ، در آمریکا اشاره می کند. کارولین ویت از نویسندگانی ست که به نوشتن در حوزه ی ادبیات آمریکایی شهرت دارد و این کتاب او نیز در مجموعه های زیادی حائز رتبه شده است.

خلاصه کتاب این بود فردا

آوا زنی زیبا، یهود و مطلقه است که پسری دوازده ساله به نام لوئیس دارد. آن دو بعد از طلاق مادر به حومه ی شهر بوستون می روند تا زندگی جدیدشان را شروع کنند. اما همسایه ها ارتباط خوبی با آنها ندارند و به سختی قبولشان می کنند. لوئیس با تنها دو بچه ی آن محله؛ رز و جیمی؛ که مثل او پدر ندارند دوست می شوند. مدتی بعد، جیمی در باغچه ی پشتی خانه ی لوئیس و مادرش گم می شود. و همین مسئله کافی است که مردم آن محله او و مادرش را از آنجا بیرون کنند. سالها بعد لوئیس و رز برمیگردند تا راز سر به مهر گم شدن جیمی را بازگویی کنند؛ حتی اگر این راز خیلی ها را ناراحت کند…

آنچه دیگران از این کتاب گفته اند

پیش از خواندن کتاب بهتر است که بتوانیم نظر دیگر خواننده های یک کتاب را بخوانیم. نظراتی که پایین تر میبینید را از بازار مبدا کتاب برداشتیم:

لویت می داند چطور باید یک تراژدی را بسازد، راه خودش را برای این کار دارد. این اثر هم مانند اثر قبلی او “عکس های تو (2011)” در دهه ی 1950 اتفاق می افتد. در کتاب حادثه ای سرنوشت ساز می افتد و آن گم شدن جیم ریرسون، پسری 12 ساله است. با اینکه لویت در انتهای کتاب اتفاقی که برای جیم افتاده را برملا می کند، بازهم خواننده از تب و تاب نمی افتد و همچنان درگیر فضای غم انگیز و رازآلود باقی می ماند.

لوئیس نیز با مادری که به خودی خود، نظم محله را برهم زده و موجب ناراحتی همه می باشد، بدون جیم تنها، سرگردان و عصبی می ماند. رز، خواهر جیم هم با تنهایی و فقدان فلج می شود. نمی داند چه کار کند و هرکاری از نظرش خیانتی به روح بردارش می باشد. تنهایی دردناک این دو هر روز بیشتر از دیروز رشد می کند. اما هنر نویسندگی لویت در ساختن کاراکتر آوا به اوج خود می رسد. این آواست که به جیم و رزی راه رو به جلو را نشان می دهد.

آو زنی که هیچ خجالتی از رویابافی ندارد، به این دو کودک می آموزد که آرام کردن ارواح هیچ وقت مایه ی خجالت نیست.

— پتی وتلی از بوک لیست

داستان از دهه ی پنجاه شروع و تا دهه ی شصت ادامه می یابد. در این حین کارولین با داستان غم انگیز گم شدن کودکی دست و پنجه نرم می کند. شخصیت هایش را در تنهایی فرو می برد و داستان را ادامه می دهد. یکی از شخصیت ها می پرسد: “آیا کودکان ما در امنیت هستند؟” و پاسخش بی شک منفی ست. هیچ کس دیگر امنیت ندارد. این بود فردا کتابی همانند Off Keck Road از مونا سیمپسون به ارتباط هر فرد با خودش، زمان و از دست دادن سرنوشت می پردازد.

— استوارت اونن، نویسنده امیلی، تنهایی و شانس

داستان با قلب شما ارتباط برقرار خواهد کرد. شما نیز با شخصیت ها به تعلیق در می آیید. اگر به داستان های مربوط به حومه ی شهر علاقمند باشید، این کتاب را نیز دوست خواهید داشت.

— مجله ی کتاب خانه

وقتی کودکی ذوازده ساله در حومه ی شهر بوستون گم می شود. موجی از اخبار در همه جا گسترش می یابد. ابر رمز و راز همه جا را فرامیگیرد. در این موقعیت زمان بسیار درستی برای سرمایه گذاری و صرف انرژی روی شخصیت هاست. به کدام اعتماد دارید؟ به کدام شک دارید؟ کدام یکی از افراد داستان برایتان مهم است؟ انگیزه ی چه کسی را زیر سوال می برید؟

در ادامه شما هنگام گذر از بخش تراژدی داستان، از برخی از شخصیت ها در ذهنتان مراقبت می کنید. اما چطور می خواهید به فردا برسید، وقتی زمان در یک روز غم انگیز گیر کرده است؟ شما آرزو می کنید شخصیت ها زودتر فردا را بینند. اما چطور؟ من با قلم خوب نویسنده تا آخر داستان با شخصیت ها مسیر را طی کردم.

— کادنس پُردُم از کتاب فروشی اندرسون

با استفاده از درون مایه ی کتاب جاده ی انقلابی ریچارد یتس، کارولین لویت نمایی شفاف از زندگی در حومه ی شهر در دهه ی 1950 می سازد. تا راهی پیدا کند که بتواند، تنهایی و درد ساکنین این قسمت از شهر را نشان دهد. در داستان احساساتی مانند، عشق عمیق والدین به فرزندانشان، دوستی های دوران کودکی و درگیرهای متعدد وجود دارد. لویت با تعلیق تمامی این احساسات شخصیت های ترسناکی می سازد و ما را آماده می کند تا از یک تراژدی عبور کنیم.

— لیبی کاولز از کتاب فروشی ماریا

به طرز جادویی و ماهرانه ای این کتاب شما را غرق در احساساتتان دستگیر می کند. این کتاب روایتی شگفت انگیز از لویت است که توانسته به خوبی آن دوران پیچیده و نامشخص را بسازد. لویت شما را سرگرم خواندن می کند. اما در همان موقع به شما جبران ضررها را آموزش می دهد، هرچند اگر قلب ها شکسته بمانند.

کاترین لانگ عاشقانه روایت های خوب که قلب جامعه ی ایالات متحده ی آمریکا را به لویت نسبت می دهد.

— ماری پولیس از MSN Entertainment Page Turner

آنطور که از نظرها مشخص بود. این بود فردا در چند محور فعالیت می کند:

1. به مشکلات یهودیان در دهه ی 1950 و فضای مسموم پس از جنگ می پردازد.
2. داستانی تکان دهنده و رازآلود گم شدن کودکی 12 سال در باغچه ی خانه ی دوستش را روایت می کند.
3. به طرز غیرمستقیم تلاش بر نشان دادن وضعیت جامعه ی آن زمان ابالات متحده دارد.
4. به خواننده می آموزد چطور می توان از یک تراژدی عبور کرد.
5. احساسات متفاوتی را به زیبایی به نمایش گذاشته است.

معرفی کاترین لویت

این نویسنده درباره ی خودش اینطور می گوید:

من نویسنده ی پرفروش نیویورک تایمز و پرفروش ترین نویسنده ی نیویورک تودی هستم. “این بود فردا”، “عکس های تو”، “نویسنده ی برنده” و هشت اثر دیگر را نوشته ام. کتاب “عکس های تو” از من در Pennie’s Pick، San Francisco Chronicle Lit Pick، Bookmarks Magazine، Journal، Kirkus Reviews و بسیاری دیگر از سایت ها مقام آورد و در لیست برترین کتاب ها در مورد خانواده و عشق به رتبه ی پنجم رسید.

دهمین کتاب من “این بود فردا” هم در مجموعه های زیادی رتبه آورده است، مانند: Indie Pick، برگزیده ی باشگاه کتابخوانی یهودان، برترین کتاب سال در مجله ی ژانویه. همچنین جز پنجاه کتاب پرفروش نیویورک تایمز و لیست جایزه ی خوانندگان Maine بود.

کتاب دیگرم، “جهان زیبا و ستمگر” نیز در Indie Pick، Blog Critices، The PulpWood Queens (این دو در سراسر آمریکا هزاران باشگاه کتابخوانی دارند.) برترین کتاب سال شد.

“با تو یا بدون تو”، کتاب دیگرم، در سال 2020 به وسیله Algonquin منتشر می شود. در بنیاد هنر یورک کار می کنم. و برنده جایزه داستانی گلدنبرگ و فینالیست فیلمنامه نویسی ساندنس شدم. با این حال خود را تازه کار می دانم. همچنین در دانشگاه های ULCA و استنفورد به صورت آنلاین تدریس نویسندگی دارم. کلاس های خصوصی برگزار می کنم. و جز منتقدین مجله ی People و San Francisco Chronicle هستم.

من با نویسنده ای به نام جف تامارکین ازدواج کردم. (کتاب “انقلاب شد” را همسرم نوشت. همچنین کتاب “پرواز آشفته” اش برترین کتاب موسیقی سال و ShellShocked شد.) ما یک پسر بازیگر داریم.

منبع، صفحه ی بیوگرافی نویسنده در وب سایت آمازون: لینک

** این نویسنده در فیسبوک و توییتر فعال است. همچنین وب سایت نیز دارد.

–/ نویسنده و گردآوردنده: صدای آداش