خلاصه کتاب
بعد از درخشیدن کتاب هیچ وقت دروغ نگو، این بار با کتاب فوق العاده ی خدمتکار قرار است با ذهن پر فراز و نشیب این نویسنده همراه شویم:
خلاصه کتاب خدمتکار
هر روز خانه زیبای وینچسترها را از بالا تا پایین تمیز میکنم. میروم دنبال دخترشان از مدرسه و به خانه میآورمش. و قبل از اینکه به تنهایی در اتاق کوچکم در طبقه بالا به تنهایی غذا بخورم. برای کل خانواده هم غذایی خوشمزه درست میکنم.
سعی میکنم نادیده بگیرم که نینا چگونه اوضاع را به هم میریزد، آن هم فقط برای تماشای تمیز کاری من. چطور درباره دختر خودش دروغهای عجیبی میگوید. و چگونه شوهرش اندرو هر روز شکستهتر به نظر میرسد.
اما وقتی به چشمان قهوهای زیبای اندرو نگاه میکنم، آنقدر پر از درد، سخت است که باعث میشود نتوانم جلوی خودم را بگیرم و به این فکر نکنم چه زندگی خوبی دارد. یک کمد بزرگ پر از لباس، ماشین شیک آخرین سیستم و یک شوهر عالی.
من فقط یک بار یکی از لباسهای سفید و فوق العادهی نینا را امتحان کردم. فقط برای اینکه ببینم چطور است. اما او به زودی متوجه میشود و آن موقع من تازه خواهم فهمید که در اتاقم فقط از پشت قفل میشود.
ولی دیگر خیلی دیر شده.
اما من به خودم اطمینان میدهم: وینچسترها نمیدانند من واقعاً که هستم.
آنها نمیدانند من چه تواناییهایی دارم.
نظرات دیگران درباره ی کتاب خدمتکار
یکی از پرپیچ و خم ترین کتابها. هربار ضربهای شدید می خوردم. فکر میکردم فهمیدم، اما اشتباه میکردم. هنوز هم در تب و تابم. کتاب فوقالعاده است. اگر عاشق یک فیلم هیجانانگیز روانشناختی درجه یک هستید که بتواند عقلتان زیر سوال ببرد، این کتاب همان است.
— منتقد نت گالی
چه روند وحشیانهای!!! فریدا قطعا بهترین پایان را رقم زد. از ابتدا تا انتها در تقلا بود. صادق باشم نمیتوانستم کتاب را زمین بگذارم. تمامی صفحات به من شوک میداد. من به معنای واقعی کلمه تا آخرین صفحه داشتم حدس میزدم.
— منتقد Goodreads
خیلی خوب بود. نمیخواستم کتاب را زمین بگذارم! من 70 درصد را در یک جلسه خواندم. و تا آخر نتوانستم پایان را متصور شوم. هرکاری دارید را رها کنید و این کتاب را بردارید.
— Thriller_book_sisters
شما باور نمی کنید که این کتاب چه مسیری را طی می کند، یک مارپیچ شگفت انگیز. داستانی هیجان انگیز فوقالعاده که من نتوانستم آن را سریع بخوانم
— carriereadsthem_all
من در این داستان وسواس داشتم. نمیتوانستم به اندازه کافی سریع داستان را پشت سر بگذارم. مدام نفس نفس میزدم یا با صدای بلند میگفتم “نه”.
— سارا در ریدرلند
درباره ی مک فادن
مک فادن از نویسندههای تراز یک نیویورک تایمز، نمودارهای آمازون، USA Today، وال استریت ژورنال، ساندی تایمز، و نویسنده پرفروش هفتگی ناشر، فریدا، پزشک متخصصی در زمینهی آسیب مغزی است که چندین رمان پرفروش روانشناختی و رمانهای طنز پزشکی در کارنامه دارد.
اثر فریدا بهعنوان یکی از بهترین کتابهای سال ویراستار آمازون انتخاب شد. او برنده جایزه بینالمللی نویسندگان هیجانانگیز برای بهترین جلد شومیز و برنده جایزه انتخاب گودریدز است. رمانهای او به 40 زبان ترجمه شدند.
فریدا با خانواده و گربه سیاهش در خانهای سه طبقه با چند قرن قدمت مشرف به اقیانوس زندگی میکند. با پلههایی که با هر قدم روی آنها قیژ قیژ صدا میدهند.
او وب سایتی دارد که در آن به صورت سوم شخص از اتفاقات روزمره اش چیزی مینویسد. به علاوه در آمازون نیز صفحه ای دارد.
صحت و سلامت فیزیکی کتاب
موقع خرید این کتاب سلامت و ماندگاری کتاب خیلی مهمه. میتونم با افتخار بگم، نشر ما همیشه بهترین کاغذها و جلدها رو برای تولید کتاب انتخاب میکنه و با بهترین کیفیت چاپ، این کتابها رو به این دنیا میاره. چیزی که برای مهمه اینه که کاغذ تا جای ممکن ضخیم باشه که زود پاره نشه، به علاوه خیلی هم سنگین نباشه که مچ دستتون رو اذیت کنه.
موقع ارسال هم ما بازهم بهترین نوع بسته بندی ضدآب رو برای شما انتخاب میکنیم که به هیچ وجه نگران کتابتون نشین.
–/ نویسنده گردآورنده: صدای آداش
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.